آرتور هیز میتونه بازار کریپتو رو به هم بریزه و صرافی ها رو مجبور کنه ازش تقلید کنن. اما چطور؟ چه کسی میتونه ریسک کنه، قوانین قدیمی رو کنار بزنه و قراردادهایی بسازه که همه نگاه ها رو به خودش جذب کنه؟

وقتی صرافی ها تازه داشتن خرید و فروش ساده بیت کوین رو جا مینداختن، هیز یه چیز دیگه دید؛ بازاری بدون تعطیلی، بدون محدودیت های سنتی، با ابزارهایی شبیه وال استریت. همین دید باعث شد BitMEX شکل بگیره و قراردادهای پرپچوال معرفی بشن، چیزی که مسیر معاملات مشتقه رو برای همیشه تغییر داد و هنوز اثرش تو بازار کاملا حس میشه.

کریپتونگار اینجاست تا بهتون داستان و میراث هیز رو حسابی معرفی کنه و نشون بده چرا هنوز حرفش تو بازار شنیده میشه.

آرتور هیز کیست؟

آرتور هیز، متولد ۱۹۸۵ در آمریکا، از همون بچگی کنجکاوی و جسارتش کاملا مشخص بود. تو مدرسه Nichols School، هم در درس ها جلوتر از بقیه بود و هم تو ورزش ها فعال تر؛ عضو تیم تنیس و دو صحرانوردی بود و هیچوقت اهل عقب نشینی نبود. مادرش میگفت محیط مدرسه و خانواده باعث شد ذهنش همیشه پویا باشه و انگیزه داشته باشه دنبال چیزهای بزرگ بره.

بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه پنسیلوانیا در رشته اقتصاد و مالی، مسیرش به وال استریت کشیده شد. هیز اونجا نه فقط یاد گرفت چطور معامله کنه، بلکه فهمید چطور میشه استراتژی های پیچیده مالی رو طراحی کرد، ریسک های بزرگ رو مدیریت کرد و حتی در شرایطی که همه محتاط هستن تصمیم های جسورانه گرفت. تجربه کار تو بانک های بزرگ مثل Deutsche Bank و Citigroup بهش کمک کرد تا با اعداد و نمودارها راحت باشه، جریان نقدینگی رو بفهمه و بفهمه معامله گر حرفه ای چطور فکر میکنه.

هیز چند سالی هم تجربه کوتاه در سنگاپور داشت، جایی که با بازارهای بین المللی و مدیریت سرمایه های بزرگ آشنا شد. همین تجربه ها باعث شد وقتی وارد دنیای کریپتو شد، بتونه ابزارها و مکانیزم های پیشرفته مالی رو وارد بازاری که تازه داشت شکل میگرفت بکنه. اون از همون اول تصمیم گرفت متفاوت باشه؛ نه فقط یه معامله گر، بلکه کسی که قواعد بازار رو میشکنه و استانداردهای جدید ایجاد میکنه.

اما زندگی هیز همیشه صرف کار نبود. دوستانش تعریف میکنن که اون اهل مطالعه و تحقیق هم بود، همیشه دنبال یادگیری بود و دوست داشت روند بازارها و رفتار معامله گران رو تحلیل کنه. همین ترکیب کنجکاوی، جسارت و هوش مالی باعث شد خیلی زود از یک معامله گر معمولی، به کسی تبدیل بشه که همه تو دنیای کریپتو منتظر حرکت بعدیش هستن.

آرتور هیز کیست؟

نقش آرتور هیز در صنعت کریپتو

وقتی هیز وارد دنیای کریپتو شد، همه تازه داشتن یاد میگرفتن بیت کوین چیه و چطور میشه باهاش معامله کرد. خیلی ها فقط خرید و فروش ساده انجام میدادن و از ابزارهای پیشرفته خبری نبود. هیز اما یه چشم انداز متفاوت داشت: بازار باید ۲۴ ساعته باز باشه، محدودیت های سنتی نداشته باشه و همه، چه تازه کار و چه حرفه ای، بتونن با ابزارهای حرفه ای معامله کنن.

بنیانگذاری صرافی BitMEX

سال ۲۰۱۴، آرتور هیز و دو شریکش، بنجامین دلو و ساموئل رید، تصمیم گرفتن یه صرافی بسازن که چیزی متفاوت باشه. چیزی که معامله گران حرفه ای و تازه کار بتونن باهاش کار کنن و محدودیت های سنتی بازارهای مالی روی عملکردشون اثر نذاره. اسم این صرافی شد BitMEX.

ایده اصلی هیز ساده اما جسورانه بود: تریدرها باید بتونن با سرمایه کم، موقعیت های بزرگ باز کنن و روی قیمت آینده بیت کوین شرط ببندن. اینجاست که مفهوم اهرم یا Leverage وارد میشه. تصور کن با ۱۰۰ دلار سرمایه داری، ولی با اهرم ۱۰ برابری، مثل اینه که داری ۱۰۰۰ دلار معامله میکنی. سود میتونه خیلی زیاد باشه، ولی اگر بازار خلاف پیش بینی حرکت کنه، ضرر هم بزرگ میشه. هیز میخواست این ابزار در دسترس باشه، ولی همچنان امن و قابل مدیریت برای همه، نه فقط حرفه ای ها.

BitMEX خیلی زود شهرت پیدا کرد، نه فقط به خاطر اهرم بالا، بلکه به خاطر ابزارهایی که هیز طراحی کرده بود تا بازار شفاف و منظم بمونه. مثلا مکانیزم صندوق بیمه که جلوی اثرات منفی ضررهای بزرگ روی بازار رو میگرفت، یا سیستم لیکویید شدن که وقتی یک موقعیت بیش از حد ضرر میکرد، به شکل خودکار بسته میشد تا ضرر کنترل بشه.


بیشتر بخوانید: مفهوم لیکوییدیتی در صرافی ها چیست؟


هیز از تجربه های وال استریت و بانکداری سرمایه گذاری استفاده کرد و این مکانیزم ها رو طوری طراحی کرد که تریدرهای تازه کار هم بتونن وارد بازار بشن و تجربه واقعی بازار ۲۴ ساعته کریپتو رو داشته باشن. همین ترکیب خلاقیت، تجربه و جسارت باعث شد BitMEX به سرعت حجم معاملات میلیارد دلاری روزانه پیدا کنه و هیز یکی از جوان ترین میلیاردرهای کریپتو بشه.

معرفی قراردادهای پرپچوال و تاثیر آنها

یکی از مهم ترین کارهای آرتور هیز تو بازار کریپتو، معرفی قراردادهای پرپچوال سوآپ بود. شاید اسمش عجیب به نظر بیاد، ولی مفهومش ساده‌ست: به جای اینکه خود بیت کوین رو بخری، روی قیمت بیت کوین در آینده شرط میبندی و سود یا ضررت بر اساس تغییر قیمت حساب میشه.

فرق اصلی پرپچوال با قراردادهای آتی سنتی اینه که تاریخ انقضا نداره و قیمتش تقریبا همیشه با قیمت واقعی دارایی اصلی هماهنگه. یعنی معامله گر میتونه هرچقدر بخواد موقعیتش رو باز نگه داره بدون اینکه بعد از یه مدت بسته بشه. این قراردادها به تازه کارها و حرفه ای ها اجازه میده با اهرم بالا، معاملات بزرگ انجام بدن، حتی اگر سرمایه کمی داشته باشن.

اما مکانیزم پرپچوال فقط این نبود. هیز یه سیستم به اسم نرخ تامین مالی (Funding Rate) گذاشت که هر چند ساعت بین خریداران و فروشندگان رد و بدل میشد تا قیمت قرارداد با قیمت واقعی ارز هماهنگ بمونه. به زبان ساده، اگر خیلی ها روی خرید شرط ببندن و قیمت بالا بره، پولی بین خریداران و فروشندگان رد و بدل میشه تا بازار متعادل بمونه و بالعکس.

همچنین صندوق بیمه و سیستم لیکویید شدن هم برای محافظت از معامله گران در مقابل ضررهای بزرگ طراحی شده بود. مثلا اگر یه موقعیت با اهرم بالا ضرر زیادی میکرد و موجودی حساب کافی نبود، صندوق بیمه جلوی ضرر اضافی بقیه معامله گران رو میگرفت و موقعیت به شکل خودکار بسته میشد.

پرپچوال سوآپ ها باعث شدن بازار کریپتو همیشه فعال و نقدینگی بالا داشته باشه. تازه کارها فهمیدن میتونن بدون محدودیت ساعت کاری یا واسطه های سنتی معامله کنن و حرفه ای ها هم ابزار پیشرفته برای استراتژی های پیچیده پیدا کردن. این ابزارها بعدها الهام بخش صرافی های بزرگی مثل Binance، Kraken و OKX شد تا نسخه های مشابه ارائه بدن.

نقش او در گسترش معاملات مشتقه کریپتو

قبل از BitMEX، معاملات مشتقه تو کریپتو محدود بود و بیشتر تریدرها فقط خرید و فروش ساده انجام میدادن. بازار هنوز کوچک بود، ابزارها کم بود و تازه کارها معمولا جرات ورود به معاملات پیچیده رو نداشتن. هیز با ورودش همه چیز رو تغییر داد.

با تجربه ای که از وال استریت و بانکداری داشت، بستری ساخت تا تریدرها از سراسر جهان بتونن با نقدینگی بالا و اهرم قابل توجه، معاملات پیچیده انجام بدن. حجم معاملات روزانه خیلی زود به میلیاردها دلار رسید و حتی تازه کارها فهمیدن میتونن با برنامه و مدیریت ریسک وارد معاملات مشتقه بشن.

یکی از ویژگی های مهم BitMEX، امکان استفاده از اهرم بالا بود که معامله گران حرفه ای جذب بازار شدن و نقدینگی زیادی وارد شد. هیز و تیمش همچنین سیستم صندوق بیمه و مکانیزم لیکویید شدن طراحی کردن تا وقتی کسی ضرر زیادی میکنه، بازار خیلی ناپایدار نشه. این باعث شد حتی کسانی که سرمایه کمی داشتن، با خیال راحت و استراتژی درست وارد معاملات بشن.

مدل موفق BitMEX الهام بخش دیگر صرافی ها شد. صرافی های بزرگ و کوچک شروع کردن به ارائه ابزارهای مشابه و فرهنگ معامله گری حرفه ای تو بازار کریپتو شکل گرفت. تریدرهای تازه کار حالا میتونن با شفافیت و دسترسی راحت، تجربه حرفه ای ها رو داشته باشن و استراتژی های خود رو امتحان کنن.

به زبان ساده، کار آرتور هیز فقط راه اندازی یه صرافی نبود؛ اون بازار مشتقه کریپتو رو بزرگ کرد، نقدینگی رو زیاد کرد، ابزارهای حرفه ای رو دم دست همه گذاشت و فرهنگ معامله گری رو تغییر داد.

چالش ها و جنجال های حقوقی

وقتی یه پلتفرم کوچیک راه میندازی و کاربراش چند هزار نفرن، کسی کاری به کارت نداره. ولی وقتی روزی ده میلیارد دلار حجم معامله داری و اسم صرافیت روی همه‌ زبون هاست، خب طبیعیه یه سری نگاه ها سنگین بشه. مخصوصا نگاه قانونگذار ها.

پرونده BitMEX و مسائل نظارتی

پرونده BitMEX یکی از اون داستان هایی بود که اولش شبیه موفقیت خالص به نظر میرسید اما کم کم تبدیل شد به جدالی بزرگ بین دنیای جدید کریپتو و دنیای قدیمی قوانین مالی. BitMEX سال ها بدون احراز هویت کاربر فعالیت میکرد. فقط یک ایمیل لازم بود و بعدش کاربر آزاد بود با اهرم بالا وارد معامله بشه. برای خیلی ها این آزادی بود، مخصوصا برای کسانی که از بانک ها، سیستم های مالی سنتی و قوانین بوروکراتیک خسته بودن. اما از نگاه نهادهای نظارتی، چنین ساختاری یعنی بستری احتمالی برای پولشویی و تخلف های مالی.

آمریکا به طور خاص روی این نوع فعالیت ها حساسه. از دید اون ها، هر کسی که خدمات مالی قابل معامله به شهروندان آمریکایی ارائه میده، باید قوانین مربوط به مبارزه با پولشویی و احراز هویت رو رعایت کنه. BitMEX اما تا مدت ها این کار رو نکرد. کاربران آمریکایی هم بدون هیچ محدودیتی روی پلتفرم فعالیت میکردن، معامله میکردن و سرمایه گذاری میکردن.

سال ۲۰۲۰ همه چیز تغییر کرد. وزارت دادگستری آمریکا و نهاد نظارتی CFTC رسما اعلام کردن که BitMEX قوانین مالی رو رعایت نکرده و به همین دلیل علیه آرتور هیز و هم بنیان گذارانش پرونده تشکیل شد. رسانه ها این موضوع رو تبدیل به تیترهای داغ کردن و BitMEX از نماد نوآوری و جسارت، تبدیل شد به نماد بحث درباره مسئولیت قانونی صرافی های کریپتویی. برای اولین بار، خیلی ها فهمیدن دنیای کریپتو دیگه خارج از چشم قانونگذار ها نیست و دوران فعالیت بدون ساختار داره به پایان میرسه.


بیشتر بخوانید: صرافی متمرکز چیست؟ آشنایی با مزایا و معایب


هیز و تیمش مجبور شدن با فشار قانونی کنار بیان. BitMEX احراز هویت رو اجباری کرد، تغییرات مدیریتی اعمال شد و با جهان قانون گذاری شده همسو شد. روند دادگاه طولانی شد اما در نهایت به توافق رسیدن. آرتور هیز جریمه پرداخت کرد، مدتی تحت نظارت قانونی قرار گرفت و محدودیت های سفر برایش وضع شد. هیچکس نمیدونست بعد از این ماجرا، شخصیتش سقوط میکنه، ناپدید میشه یا تبدیل به چهره ای جدی تر و تحلیلگر تر.

نتیجه عجیب تر از انتظار بود. به جای اینکه عقب نشینی کنه یا برای همیشه از دنیا دور بشه، هیز تبدیل شد به کسی که درباره آینده پول، ساختار اقتصاد جهانی، تورم و نقش بیت کوین حرف میزنه. انگار برخوردش با قوانین باعث شد دیدگاهش عمیق تر بشه. از فردی که فقط دنبال ساخت ابزار معاملاتی بود، تبدیل شد به کسی که درباره آینده سیستم مالی نظریه میده. تجربه پرونده BitMEX فقط یک شکست قانونی نبود، بلکه نقطه عطفی بود که هم کریپتو رو وارد دوره تازه ای کرد و هم هیز رو وارد نقش جدیدی در این اکوسیستم.

پرونده BitMEX و مسائل نظارتی

تاثیر آرتور هیز بر بازار کریپتو

تاثیر آرتور هیز بر بازار کریپتو فقط توی راه اندازی BitMEX یا معرفی قراردادهای پرپچوال نبود. چیزی که هیز ساخت، سبک معامله گری جدید و نوع تازه ای از رفتار مالی بود. قبل از اون، بازار کریپتو بیشتر شبیه هماهنگی ساده بین خریدار و فروشنده بود. آدم ها بیت کوین میخریدن، صبر میکردن بالا بره، میفروختن. یعنی رویکرد خیلی ابتدایی. اما هیز این بازار رو از حالت ساده و خام تبدیل کرد به چیزی شبیه بازارهای حرفه ای وال استریت؛ جایی که معامله گران نه فقط بر اساس حرکت قیمت، بلکه بر اساس پیش بینی، استراتژی و مدیریت ریسک تصمیم میگیرن.

BitMEX اولین جایی بود که به معامله گرها قدرت بیشتری داد. مثلا اهرم. خیلی ها قبل از BitMEX نمیدونستن میشه با پول کم، معامله بزرگ زد. هیز اهرم رو تبدیل کرد به ابزار جذابی که باعث شد هم حرفه ای ها بیان سمت بازار کریپتو، هم افراد تازه کار احساس کنن میتونن وارد بازی بزرگان بشن. البته نتیجه این موضوع فقط سود نبود. بازار کریپتو با ورود این نوع معاملات، شدیدتر و سریع تر نوسان گرفت. یعنی وقتی همه با اهرم معامله میکنن، یک افت قیمت کوچک میتونه هزاران معامله رو لیکویید کنه و اثر دومینویی ایجاد کنه. این دقیقا همون چیزی بود که بعد از BitMEX تبدیل شد به حالت عادی بازار؛ بالا پایین رفتن هایی که قبلا شاید تو یک ماه اتفاق میفتاد، حالا تو چند ساعت ممکن بود.


بیشتر بخوانید: تفاوت بازار اسپات و فیوچرز چیست؟


یکی دیگه از اثرهای هیز، تغییر فرهنگ معاملاتی بود. اون باعث شد معامله گرها یاد بگیرن بازار کریپتو فقط جای خرید و نگهداری نیست، بلکه جاییه برای استراتژی های پیچیده تر مثل short کردن. Short یعنی شرط بستن روی ریزش قیمت. قبل از هیز، آدم ها فقط دنبال صعود بودن. بعد از اون، فهمیدن حتی از سقوط هم میشه سود گرفت. همین قابلیت باعث شد کریپتو تبدیل بشه به بازاری دوطرفه مثل بورس های حرفه ای دنیا.

ورود سرمایه گذاران سازمانی هم بی تاثیر از هیز نبود. وقتی بازار ابزارهای حرفه ای پیدا کرد، بازیگران بزرگ مالی فهمیدن کریپتو فقط یک حباب هیجانی نیست و میشه باهاش مثل بازار رسمی رفتار کرد. این نگاه باعث شد حجم نقدینگی تو بازار چند برابر بشه و قیمت بیت کوین از یک دارایی تازه کار به چیزی تبدیل بشه که بانک ها، صندوق ها و تحلیل گرهای بزرگ درباره‌اش گزارش منتشر کنن.

هیز همچنین یکی از کسانی بود که مفهوم بازار ۲۴/۷ رو جدی کرد. تو بازار سنتی تعطیلی هست، اما کریپتو هیچوقت خاموش نمیشه. این ویژگی قبل از BitMEX فقط یک خاصیت بود، ولی بعد از فعالیت هیز تبدیل شد به نقطه تفاوت و قدرت. معامله گرها خودشون رو مجبور حس نکردن تابع ساعت کاری بورس باشن. نتیجه‌اش این شد که معامله گری کریپتو تبدیل شد به سبک زندگی، نه فقط یک فعالیت اقتصادی.

در نهایت، هیز با تمام جنجال ها، دادگاه ها و نقدهایی که داشت، یک چیز رو ثابت کرد: کریپتو فقط تکنولوژی نیست، یک سیستم مالی جدید با قوانین، ابزارها و رفتارهای خاص خودشه. بعد از او، همه صرافی ها مجبور شدن جدی تر بشن. مجبور شدن ساختار ریسک داشته باشن، ابزارهای حرفه ای اضافه کنن، و به کاربران چیزی فراتر از خرید و فروش ساده بدن.

کریپتو بعد از هیز بزرگتر، خطرناک تر، جذاب تر و واقعی تر شد. بازار از حالت بازی یا تجربه جدید خارج شد و تبدیل شد به میدان جدی معامله گری. این یعنی اسم آرتور هیز همیشه با فصل تبدیل «کریپتو خام» به «کریپتو حرفه ای» همراه میمونه.

بعد از پشت سر گذاشتن جنجال ها و پرونده قانونی BitMEX، هیز تمرکزش رو روی آموزش ارز دیجیتال گذاشت. با انتشار تحلیل های بازار، آموزش ابزارهای پیشرفته و توضیح استراتژی های معاملاتی، سعی کرد تجربه‌اش رو به تازه کارها و حرفه ای ها منتقل کنه. این فعالیت ها باعث شد معامله گران بیشتری با قراردادهای پرپچوال، مدیریت ریسک و معاملات اهرمی آشنا بشن و بتونن تو بازار ۲۴ ساعته کریپتو با آمادگی وارد بشن.

تاثیر آرتور هیز بر بازار کریپتو

جمع بندی

داستان آرتور هیز تو صنعت کریپتو یه چیزی بین قهرمان بازی و خرابکاری بود. از اون آدمایی بود که یه روز پشت میز بانک کار میکرد و روز بعدش یه صرافی ساخت که کل بازار کریپتو رو عوض کرد. BitMEX باعث شد مردم فقط بیت کوین نخرن و نگه دارن، بلکه روش شرط ببندن، سود کنن یا ضررای عجیب بخورن. خیلی ها عاشقش شدن چون براشون راهی باز کرد که بدون سرمایه زیاد معامله های بزرگ انجام بدن. خیلی های دیگه هم ازش متنفر شدن چون معتقد بودن همین ابزارها باعث شد خیلی ها پولشون رو از دست بدن.

بعدش پای قانون وسط اومد و داستان براش عوض شد. BitMEX زیر ذره بین رفت و آرتور مجبور شد جواب بده که چرا بدون رعایت قوانین سختگیرانه مالی این همه پول و کاربر جمع کرده. آخرش هم محکوم شد، ولی ناپدید نشد. برعکس، برگشت، نوشت، تحلیل کرد و هنوزم حرف هاش تو بازار کریپتو اثر میذاره.

فرقی نمیکنه دوستش داشته باشیم یا فکر کنیم بی احتیاط بوده، واقعیت اینه که بدون آرتور هیز شکل امروز بازار کریپتو نصف این چیزی که هست نمیشد. ابزارهایی که الان صرافی ها دارن، مدل معامله، حجم بازار، حتی سرعت رشدش، همه یه گوشه اش به کارای اون برمیگرده.

در نهایت اگر بخواییم ساده بگیم: آرتور هیز یکی از اون آدماییه که کریپتو رو از یه سرگرمی تبدیل کرد به یه بازار جدی و جهانی. اشتباه هم داشت، بله زیاد، ولی تاثیرش رو هیچکس نمیتونه انکار کنه. بازار رمزارز هنوز داره رشد میکنه و آینده اش معلوم نیست، اما اسم هیز بدون شک تو تاریخ این صنعت میمونه.

سوالات متداول

چرا هیز تصمیم گرفت وارد کریپتو بشه؟

چون میدید بازارهای سنتی محدود و کندن. میخواست یه بازار ۲۴ ساعته بسازه که همه بتونن بدون محدودیت معامله کنن.

چه چیزی باعث شد هیز ریسک های بزرگ بکنه؟

ترکیبی از تجربه در بانکداری، اعتماد به توانایی خودش و میل به امتحان کردن ایده های جدید.

چرا قراردادهای پرپچوال متفاوت بودن؟

چون تاریخ انقضا نداشتن و قیمتشون تقریبا همیشه با بیت کوین واقعی هماهنگ بود، یعنی معامله گر میتونست هرچقدر خواست موقعیتش رو باز نگه داره.

چه استراتژی هایی با اهرم بالا ممکن میشه؟

مثلاً خرید با انتظار رشد قیمت، فروش استقراضی (short) وقتی قیمت کاهش پیدا میکنه، و ترکیب این ها با مدیریت دقیق ریسک.

هیز بعد از عفو شدن چه برنامه هایی داشت؟

روی سرمایه گذاری در زیرساخت ها و پروژه های کریپتو و آموزش معامله گران تمرکز کرد، ولی دیگر مثل گذشته صرافی را مدیریت نکرد.